تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا (س)» ثبت شده است

هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای؟

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ب.ظ

 

راستش را بخواهی تو هر چه در جهان معجزه دیده ای،

کم دیده ای!

تو موسی (ع) کلیم خدا را با نیل تراشی و دستان درخشان می شناسی و او نور بخش دستان تاریک و بستر خروش نیل هاست.

تو عقلت باور نمی کند زنده کردن مردگان را به دست روح خدا عیسی (ع)، و او هر روز می میراند و حیات می بخشد.

 

بی جهت نیست که این روزها را فقط نور او روشنی بخش است.

راستش را بخواهی هر چه تو غم داشته باشی،

او بیش از تو غم دارد.

تو فاطمیه می گیری و او کنار چوب های سوخته، ناله های مادر را به تماشا می نشیند.

تو محرم ها دست آه بر سینه ی حسرت می کوبی و او خون خدا را در خون غلتیده می بیند.

تو یک غصه می بینی و تا صبح چشم بر هم نمی گذاری. او هزاران ماتم نشنیده را می بیند و دم بر نمی آورد.

بی جهت نیست که از هر طرف می روی حرف صبر ایوبی اوست...

اتمام حجت

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۰۹ ب.ظ

خطبه ی حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه پس از وفات پیامبر و غصب خلافت: (1)

«ستایش خداى را بر آنچه ارزانى داشت. و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏هاى فراگیر که از چشمه لطفش جوشید. و عطاهاى فراوان که بخشید. و نثار احسان که پیاپى پاشید. نعمت‏هایى که از شمار افزون است. و پاداش آن از توان بیرون. و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون.

 سپاس را مایه فزونى نعمت نمود. و ستایش را سبب فراوانى پاداش فرمود. و به درخواست پیاپى بر عطاى خود بیفزود. گواهى مى‏ دهم که خداى جهان یکى است. و جز او خدائى نیست. ترجمان این گواهى دوستى بى ‏آلایش است. و پایندان این اعتقاد، دلهاى با بینش. و راهنماى رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایى که دیدگان او را دیدن نتوانند، و گمانها چونى و چگونگى او را ندانند.

همه چیز را از هیچ پدید آورد. و بى نمونه‏ اى انشا کرد. نه به آفرینش آنها نیازى داشت. و نه از آن خلقت ‏سودى برداشت. جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد. و آفریدگان را بنده‏ وار بنوازد. و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبردارى نهاد. و نافرمانان را به کیفر بیم داد. تا بندگان را از عقوبت ‏برهاند، و به بهشت کشاند.

گواهى مى ‏دهم که پدرم محمد بنده او و فرستاده اوست. پیش از آنکه او را بیافریند برگزید. و پیش از پیمبرى تشریف انتخاب بخشید و به نامیش نامید که مى ‏سزید.

این جمعه هم گذشت...

يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

  

 ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

 دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

 مانند مرده ای متحرک شدم بیا

 بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

 می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

 دنیا خلاف آنچه که می خواستم، گذشت

 دنیا که هیچ، جرعه ی آبی که خورده ام

 از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

حرف حساب: تسبیحات حضرت زهرا(س)

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ

در مورد تعقیبات نماز، از یکی از علمای اصفهان تشبیه زیبایی نقل شده است.

ایشان نماز را به بادباک کاغذی تشبیه می کردند و می گفتند: «وقتی بادبادک دنباله‌ نداشته باشد، به آسمان نمی رود. نمازی هم‌ که تعقیب نداشته باشد به عالم ملکوت نمی رود.»

اما بهترین تعقیبات نماز، تسبیحات حضرت زهرا(س) است. امام صادق (ع) دراین باره می فرمایند: «تسبیح جده ام حضرت زهرا(س)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است.»

کاری نکرده ایم ما...

يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۲ ب.ظ

از پسرت، حسن(ع)!

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۷ ب.ظ

نزدیک بود از سرعت دویدن پیراهن عربی در پایش بپیچد. راهی نبود از مسجد تا خانه، ولی چنان می دوید که هر که از دور می دید لبخندی بر لب می نشاند... حسن(ع) بود دیگر! خبر می برد برای مادرش!

به درب خانه رسید و یک نفس صدا زد: " مادر! مادر!"

فاطمه (س) از درون خانه سرش را بیرون آورد و منتظر شد تا نفس های حسن(ع) یکنواخت شود. دست بر موهای مجعد و زیبایش کشید و گفت: "امروز از پدربزرگ چه شنیدی؟"

حسن(ع) نیاز به تشویق و ترغیب نداشت! شروع کرد به گفتن! سر را بالا گرفت و مثل یک سخنران کارکشته شروع به سخنرانی کرد: " مادر جان امروز پدر گفت..."

***

نماز تمام شده بود، علی (ع) قدم زنان به خانه برمی گشت. دست در دست حسین(ع) . از دور معلوم بود حسین(ع) شیرین زبانی می کند برای پدر. وقتی به خانه رسید فاطمه(س) تمام قد برخاست و برای بدرقه آمد. بوسه ای از گونه ی حسین(ع) گرفت و با نگاهی عاشقانه خستگی روز را از تن علی(ع) بیرون برد.

افتاده بین حجره و آبش نمی دهند...

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۹ ب.ظ

افتاده بین حجره و آبش نمی دهند

میگوید آب آب و جوابش نمی دهند

این قوم جاهلی که به دست امام خویش

آب از برای کسب ثوابش نمی دهند

به بچه‌ها نگو سعید شهید شده...

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ب.ظ
  • احمدرضا کمیلی

آن پنج نور مقدس...

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۱۴ ب.ظ


در کتاب ادریس آمده: روزی حضرت ادریس پیامبر، به یاران خود رو کرد و گفت: روزی فرزندان آدم در محضر او پیرامون بهترین مخلوقات خدا به گفتگو پرداختند، بعضی گفتند: او پدر ما آدم است، چرا که خدا او را با دست مرحمت خود آفرید و روح منسوب به خود را در او دمید و به فرمان او فرشتگان به عنوان تجلیل از مقام آدم او را سجده کردند و آدم را معلم فرشتگان خواند و او را خلیفه ی خود در زمین قرار داد و اطاعت از او را بر مردم واجب نمود.

جمعی گفنتد: نه، بلکه بهترین مخلوق خداوند فرشتگانند که هرگز نافرمانی از خدا نمی کنند، و همواره در اطاعت خدا به سر می برند. در حالی که حضرت آدم و همسرش بر اثر ترک اولی از بهشت اخراج شدند. گرچه خداوند توبه ی آنان را پذیرفت و آنان را هدایت کرد و به ایشان و فرزندان با ایمانشان وعده ی بهشت داد.   گروه سوم گفتند: بهترین مخلوق خدا جبرئیل است که در درگاه خدا امین وحی می باشد. گروه دیگر سخن دیگر گفتند. گفتگو به درازا کشید تا اینکه حضرت آدم در آن مجلس حاضر شد و پس از اطلاع از ماجرا، چنین فرمود:

از تدفین پدر تا هجوم به خانه دختر + اینفوگرافی

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۲۳ ب.ظ


ز قبر فاطمه بویی عجیب می آید

صدای ناله امن یجیب می آید

 صدای کیست شبانه که زار می‌گرید

صدای گریه مردی غریب می‌آید

 علی‌ست این که رود بر مزار فاطمه‌اش

مریض عشق کنار طبیب می‌آید

اگر که خاک بقیع شعله‌ور شود چه عجب

که بوی سوختن از یک حبیب می‌آید...

قرآن پژوهی: نزدیکی از این بیشتر؟

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۲۵ ب.ظ

آیه مباهله

پیامبر زمانی نامه ای به اسقف نجران نوشت و مسیحیان نجران را به اسلام دعوت کرد. اسقف نجران هم شورایی از چهره های مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد و به مدینه فرستاد تا با پیامبر دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند . هیات مسیحیان نجران را بین 40 تا 70 نفر نوشته اند که طبیعتا باید هیات خیلی بلند پایه ای می بودند . نمایندگان نجران به مدینه رفتند و با پیامبر دیدار کردند و با حضرت در مورد پیامبری مسیح و جایگاه مریم و مقولات نظری مثل توحید بحث و گفتگو کردند ولی در نهایت طرفین دلایل همدیگر را قبول نکردند. پیامبر که از به نتیجه رسیدن بحث و گفتگو ناامید شدند، جبرئیل این آیه را آورد و پیامبر (ص) را مامور کرد تا با کسانی که با او مجادله ( یعنی بحث بیرون از استدلال می کنند) مباهله کند. یعنی جمع بشوند و از خدا بخواهند هرکدام را که دروغگوست عذاب کند، همان جا و فی المجلس نمایندگان مسیحی از پیامبر وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند. اسقف مسیحی قبلا به نمایندگانش گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنید ، اگر محمد با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد از مباهله با او بترسید و بکشید کنار ولی اگر با یارانش آمد نه ، با او مباهله کنید.

 

سیره معصومین: قبر ناپیدایی که جهاد می کند

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

حضرت زهرا

شاید بارها دلمان خواسته که سر مزارت بیاییم و دلی سبک کنیم. آخر درد و دل با مادر کردن یک صفای دیگری دارد و هر بار افسوس هایمان صد چندان شده است. اگر بقیع رفته باشید، بعضی وقتها با خود فکر می کنید که نکند همینجا که من نشسته ام قبر بانو باشد و از سویی با این حس متضاد رو به رویید که اگر قبر ایشان نیز پیدا بود، همین اهانت ها که به مزار فرزندانشان شده است، به ایشان هم می شد و این پنهان بودن همیشه برایمان سوال بوده است.