تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

تشرفات: خیرم را بگو

پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ

شب چهارشنبه شده بود و سید مهدی عباباف باید به وعده اش عمل می کرد. او مثل همیشه غسل کرد و بعد هم بقچه ای از نان خشک و کمی ماست برداشت و راهی مسجد سهله شد. اما این بار او تنها نبود. در راه چند نفر از دوستانش هم به او ملحق شده بودند و با هم راهی کوفه شدند.

***

سید به عادت همیشه در حالی که ذکر می گفت، گیوه هایش را زیر بغلش زده بود و به حرمت مسجد پا برهنه و سر به زیر راه می رفت. سید نجفی آن شب حال عجیبی داشت.

لحظاتی گذشت، بالاخره آنها وارد مسجد شدند. نور و روشنی خیره کننده ای فضای مسجد را پر کرده بود و همه متوجه آن نور شده بودند که یکی از جمع گفت: یعنی چه کسی این وقت شب چراغ روشن کرده؟

 به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، فرزاد جمشیدی که در کارنامه خود ۲۰ سال همکاری با سازمان صداوسیما را دارد، با انتشار نامه‌ای برای همیشه از کار اجرا خداحافظی کرد. در این نامه آمده است : هفت سال این بار امانت را با درستکاری و روزه‌داری بر دوش کشیدم و هر چه به خانه‌ محمد و آل محمد (ص) نزدیک‌تر شدم، لهیب آتش کینه‌ ابوالهب‌ها بیشتر شد؛ اینک یکسال از اجرای آخرین برنامه‌ سحرگاهی «ماه خدا» بر من و ما می‌گذرد. ...


نامه فرزاد جمشیدی را در ادامه می‌خوانید:

«هو الحلیم‌ الخبیر»

سر سفره‌ چاشت صبحگاهی، مادرم چایی شیرین قصه‌هایش را به دستمان می‌داد. از همان جا بود که قصه‌های قرآن در جانم آشیان کرد و حرارت حقیقت این کلام کبریایی، یخبندان دروغِ اهلِ دنیا را در خاطرم ذوب کرد تا باور کنم تنها رسولان حق‌اند که ویترین واقعیتشان از متاع محبت، پُر است و از قرار روزگار، همانانند که شیشه مغازه‌ معنویشان، پیوسته با سنگ مزاحمتِ بدخواهان می‌شکند و هر که با تابلوی «یاد خدا» دکان دوستی بنا کرد، بساط سخنش را می‌چینند و معرکه‌اش را بر هم می‌زنند!

 

دکتر سعید جلیلی : هدف کسب قدرت نبود...+فیلم

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ

دکتر سعید جلیلی

دکتر سعید جلیلی: هدف کسب قدرت نبود که بگوییم دیگر نباید کاری بکنیم

نباید منتظر چهار ‏سال آینده بود، باید در جامعه کار خود را آغاز کنیم + فیلم


پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، جمعی از حامیان دکتر جلیلی در ستاد انتخاباتی وی حاضر شدند تا دکتر جلیلی اولین سخنرانی خود پس از پایان انتخابات را در جمع آنها مطرح کند.

دکتر سعید جلیلی با قرائت آیه مبارکه “ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنواسخنان خود را آغاز کرد و گفت: این آیه ای بود که بر این مبنا ما کارمان را با شما شروع کردیم. این که ربوبیت الهی را مبنای کارمان قرار دهیم و استقامت کنیم ‏و نگران و ناراحت نباشیم. و این موضوع مبنای کار ما بود. بر این مبنا کار خود را شروع کردیم و ما کاری را که شروع کردیم برهمین با قوت ادامه خواهیم داد.‏

چه کسی خسته است؟ ...

شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ب.ظ

تکلیف محوری تنها چیزیست که ناامیدی را از بین می‌برد.

تا دیروز تکلیف ما برای رأی آوری گفتمان انقلاب بود،

از امروز تکلیف ما تداوم و بسط گفتمان مقاومت و انقلاب در بطن جامعه.

گاهی نیاز به فرصتی است برای بیشتر اندیشیدن و خودسازی و بازیابی قوا و برای درس گرفتن از اشتباهات و محاسبات غلط.

پس ایستاده‌ایم چون سرو، خروشان چون موج و آماده برای آنچه وظیفه است.

به قول رزمنده‌ها: چه کسی خسته است؟

دششششششششششششمن


اختلاس در صدر اسلام

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۹ ب.ظ

فتنه‌ های بحران‌ ساز آخرالزّمان

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

 فتنه را در لغت، امتحان و آزمودن معنا کرده‌اند.1 این واژه معمولاً درباره آن دسته از امتحاناتی به کار برده می‌شود که با تلخی و سختی همراه است.2  در «قرآن کریم»، این واژه برای همین معنا،3 بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،4 شرک و کفر،5 افتادن در معاصی و نفاق،6 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،7 گمراهی،8 کشتار و اسارت،9 تفرقه و اختلاف میان مردم10 و ... به کار رفته است.

حضرت علی(ع)، منشأ فتنه‌ها را چنین بیان نموده‌اند:

«همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروی از هوای نفس و آرزوی طولانی، امّا پیروی از هوای نفس از حق باز می‏دارد و امّا آرزوی دراز، آخرت را در طاق نسیان می‏نهد. همانا دنیا، پشت‌کنان، کوچ کرده و می‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوی ما می‏آید و هر کدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ زیرا امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست و همان فتنه‏ ها و آشوب‏ ها از هواپرستی آغاز می‏شود و از احکام بدعت و خود پرداخته، شروع می‏گردد. در این احکام خود پرداخته با خدا مخالفت می‏شود و مردانی در عهده‌دار شدن آنها، به جای مردانی دیگر می‏نشینند.

منجی جهان (قسمت دوم)

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ

زن ساعتی پیش از خوشحالی نمی دانست چه کند و حالا از فرط دلتنگی. پسر زیبا و تازه متولد شده اش را دیده بود که بر دست های فرشتگان تا دل آسمان بالا برده می شد. بی تاب و قرار هر روز، با چشمی اشکبار به آسمان می نگریست و در دل دیدار دوباره نوزاد را داشت. روز ها از پس هم آمدند و  رفتند تا چهل روز. به یاد می آورد چگونه در اولین لحظه تولد نوزاد عطسه ای کرد و بعد.... حمد خدا و شهادتین بود که بر لبانش جاری شد.  نمی توانست باور بیاورد.

در میان دست های پدر که قرار گرفت لب های کوچکش را به سلام گشود و در آغوش اش جای گرفت. آیات قرآن چون در و مروارید از دهانش بیرون می زد. زن این همه را به یاد می آورد، آه می کشید و چشم در دل آسمان لحظه دیدار دوباره را انتظار می کشید... به یاد دستهای کوچک و لطیفش افتاد که با ظرافت تمام در کف آن نوشته بود... « جاء الحق و زهق الباطل» و دل نرجس لرزیده بود. انگار ساعات انتظار به درازا کشیده بود دلش می خواست زمان بدود و زودتر کودک شیرینش را در آغوش مهر بفشارد. وعده ی مردش را بیاد آورد که « خموش! تنها از آغوش تو شیر حیات می نوشد»

ماندگاران: علامه امینی

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۲۴ ب.ظ

علامه امینی

«برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خوانده‌ام و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم.» اینها را علامه امینی می گوید. کسی که برای خواندن این 10 هزار کتاب، چهل سال وقت گذاشت و به چندین کشور سفر کرد و تمام کتابخانه های شهرها و کشورهای اسلامی را زیر پا گذاشت. همان کسی که حاصل تحقیقاتش شد بیست و دو جلد کتاب ارزشمند «الغدیر» که تا امروز فقط یازده جلد آن منتشر شده است.

 ***

 عبدالحسین تبریزی نجفی، محدث، مفسر، متکلم، فیلسوف و فقیه بزرگ، در سال 1320 ه.ق، در شهر تبریز و در خانواده ای مذهبی و سرشناس متولد شد. مادرش او را در میان سایر فرزندانش، کودکی خاص می دانست و می گفت:« من بعد از اینکه عبدالحسین متولد شد تا دو سال تمام هیچ وقت بدون وضو به او شیر نمی دادم و هر وقت که گرسنه می شد، مثل اینکه به من القاء می کردند و من می رفتم وضو می گرفتم و بعد به او شیر می دادم. به یاد ندارم بدون وضو به ایشان شیر داده باشم و برکات زیادی در این وضو گرفتن نصیبم شد.»

امام علی (ع)، در قرآن: رستگاران!

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ب.ظ

هر چند این روزها، معنی رستگاری عوض شده است، امّا هنوز هم، واژه ی «رستگاری»، موجی از انرژی مثبت و سعادت بخشی و پیروزی به انسان منتقل می کند و به عبارتی «خوشبختی» را به یاد انسان می آورد. خوشبختی هر چه می خواهد باشد؛ چه ثروت، چه احترام؛ چه قدرت و جایگاه اجتماعی بالا و چه لبخند رضایت خداوند باشد، در قله و رأس خوشبختی، نام کسی همیشه قرین رستگاری بوده است: حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام).

می گویید نه؟ هر چند در زمان امیرالمؤمنین (ع) انسانها ستمگر بسیاری به ساخت ایشان بی احترامی کرده و شأن بالایشان را در نظر نگرفتند، ولی امروزی که این مطلب را می خوانیم، می بینیم که هر داور منصف و عالم حقیقت بینی،  بر شأن والا و شخصیت استثنایی حضرت علی (ع)، صحه می گذارد.

امام علی (ع) در قرآن: صراط المستقیم

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ

اصلاً تابه حال شده است که یک روز میان آن 14 مرتبه ای که در نماز می خوانید: «اهدنا الصراط المستقیم» (1) درنگی کنید و از خودتان بپرسید، کدام راه، راه مستقیم است؟ یا راه ضالین و مغضوبین که از خداوند می خواهیم ما را از آن حفظ کند، چه مسیری است؟

«سلام بن مستنیر» نزد امام باقر (علیه السلام) رفت و به ایشان گفت: «فدایتان شوم. دلم نمی خواهد مزاحمتان شوم ولی اگر اجازه دهید سوالی دارم.» امام فرمودند: «هر چه می خواهی بپرس.» او پرسید: «قول خداوند در کتابش که می فرماید «هذا صراط علىّ مستقیم» (2) (این راهى است بر من که مستقیم است)  کدام راه است؟» امام (ع) فرمودند:«راه علىّ بن ابى طالب.» گفت: راه علىّ بن ابى طالب؟ فرمودند: «راه علىّ بن ابى طالب (ع)» (3)

 همچنین از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمودند: «تو راه روشن و تو صراط مستقیم و تو سرور مؤمنان هستى.» (4)

امام علی(ع) در قرآن: بهترین مؤمن

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ

هر چند در تاریخ چند صد ساله ی مسلمانان، بسیاری از انسانهای ناشایسته، لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزیدند، امّا از نظر خداوند و رسول گرامی اش (صلی الله علیه و آله)، تنها یک نفر، لایق چنین لقبی است: حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام)؛ کسی که در قرآن به عنوان برترین مؤمن از او یاد شده است.

در هنگام قرائت قرآن، حتماً با عبارت «یا ایّها الذین آمنوا...» مواجه شده اید. این عبارت که به معنای «ای مؤمنان» است، 89 مرتبه در قرآن تکرار شده است. بسیاری از مفسران، معتقدند که این عبارت، در شأن حضرت علی (ع) نازل شده است.

مجاهد، که شاگرد ابن عباس و از مفسران به نام قرن دوم هجری، بود، می گوید: «هر چه در قرآن «یا ایها الذین آمنوا» آمده، سابقه و فضیلت آن براى على است.» (1)

 

اصحاب کهف در رکاب قائم، علیه‏ السلام

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ

ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا (1)

اى رسول ما تو پندارى که قصه اصحاب کهف و رقیم در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهاى ما واقعه عجیبى است.


هنگامى که سالهاى زیادى از عروج پسر مریم، علیه السلام، مى‏ گذشت و هنوز جهان متبرک به قدوم مبارک پیامبر اسلام، صلى‏ الله‏ علیه‏ وآله، نشده بود، در عهد دقیانوس، در میان جامعه پرفتنه و اجتماع عصیانگر که دستورات پیامبر خدا را فراموش کرده و از دین خدا رویگردان شده و سر بر آستان بتها فرود مى‏ آوردند.  جوانانى در خفا ایمان خود را حفظ کردند و با تحمل سختیها و مشکلات فراوان بر عهدى که با خالق یکتا بسته بودند وفادار ماندند و از شربت لطف الهى سیراب گشتند. امام صادق، علیه‏السلام، در شرح حال ایشان درآن زمان مى‏ فرماید: «اصحاب کهف ایمان خود را از مردم (مشرکان) کتمان مى ‏کردند و ظاهرا در کفرورزى با آنها همسویى مى‏ نمودند و این کار براى آنها بسیار دشوار بود. (2) »