تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۴ مطلب با موضوع «سیره معصومین :: ماندگاران» ثبت شده است

آنان مثل مشعل های هدایت هستند...

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ب.ظ

"والاترین مردم از نظر یقین، قومی هستند در آخرالزمان، که پیامبر را درک نکرده اند و حجت خدا از آن ها مخفی شده، آن ها به مرکّب سیاهی روی کاغذ سفید ایمان آورده اند(1)."

"در آن ایام قلب مومن در درون خود آب می شود، چنانکه در آب ذوب می شود، زیرا منکرات را می بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آن ها با ترس و لرز راه می رود، که اگر حرف بزند، او را می خورند و اگر ساکت شود، غصه مرگ می شود(2)."

در این شرایط، مومن بیکار نمی نشیند، بلکه به وظایف یک منتظر واقعی عمل می کند، صبر پیشه می کند و برای فرج حضرت موعود دعا می کند، تمام تلاش خود را برای شناخت امام زمان خود می کند، از گناه و خطا دوری می کند...

اینها از وظایف منتظران است. اما جایگاه منتظران واقعی نزد رسول خدا بسیار والاست، به صورتی که شاید رسیدن به این جایگاه برای هم عصران حضرت محمد صلوات الله علیه دور از دسترس بوده است.

ماندگاران: علامه امینی

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۲۴ ب.ظ

علامه امینی

«برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خوانده‌ام و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم.» اینها را علامه امینی می گوید. کسی که برای خواندن این 10 هزار کتاب، چهل سال وقت گذاشت و به چندین کشور سفر کرد و تمام کتابخانه های شهرها و کشورهای اسلامی را زیر پا گذاشت. همان کسی که حاصل تحقیقاتش شد بیست و دو جلد کتاب ارزشمند «الغدیر» که تا امروز فقط یازده جلد آن منتشر شده است.

 ***

 عبدالحسین تبریزی نجفی، محدث، مفسر، متکلم، فیلسوف و فقیه بزرگ، در سال 1320 ه.ق، در شهر تبریز و در خانواده ای مذهبی و سرشناس متولد شد. مادرش او را در میان سایر فرزندانش، کودکی خاص می دانست و می گفت:« من بعد از اینکه عبدالحسین متولد شد تا دو سال تمام هیچ وقت بدون وضو به او شیر نمی دادم و هر وقت که گرسنه می شد، مثل اینکه به من القاء می کردند و من می رفتم وضو می گرفتم و بعد به او شیر می دادم. به یاد ندارم بدون وضو به ایشان شیر داده باشم و برکات زیادی در این وضو گرفتن نصیبم شد.»

دو بال‌ از یاقوت‌، جعفرطیار

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۴۲ ق.ظ

یکی از به یادماندنی ترین سکانس های فیلم محمد رسول الله (صل الله علیه و آله)، قسمتی است که مهاجرت مسلمانان به حبشه و منظره ی آنها با کافران قریش را، در مقابل نجاشی، پادشاه حبشه به تصویر کشیده است. وقتی کافران به نجاشی می گویند که این مسلمانان، عیسی (علی نبینا و علیه السلام) را پسر خدا نمی دانند و او را تنها یک انسان می خوانند! جواب محکم و لحن شیرین مسلمانی که پاسخ او را می دهد، در ذهن اکثر بینندگان تصویری زنده است. اما شاید خیلی از ما ندانیم که شخصیتی که اینقدر قاطع و راسخ پاسخ می داد و تا این اندازه به قرآن و تعالیم پیامبر اکرم (ص) مسلط بود، کیست.

بشارت شهادت حجر از زبان امام علی(ع)

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ

حجر بن عدى، فرداى ضربت خوردن مولاى متقیان چنین گفت: تأسف و اندوه من، به خاطر سرور پرهیزگاران، پدر پاکان و شیرمرد پاکیزه خویى است که او را کافرى پست، گمراه، دور از رحمت خدا و گنهکارى مفسد و سنگدل کشت. لعنت خدا بر کسى باد که از شما خاندان دورى کند، زیرا شما خاندان پیامبر، راهنما و نقطه امید من در روز رستاخیزید.

 

او در نوجوانى همراه برادرش “هانى بن عدى” به حضور پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) رسید و به دین اسلام گروید. پس از زمان اندکى که از اسلام آوردن او گذشت پیامبر(ص) از دنیا رفت. حجر در فتح شام، یکى از سربازان فاتح بود و هم او بود که “مرج عذرا” (عدرا البلد) را فتح کرد و در جنگ قادسیه هم شرکت داشت. در جریان فتح مدائن، او بود که به رود دجله زد و از آن عبور کرد. حجر در عین دلاورى، مرد تقوا و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را “حجر الخیر” مى نامیدند، در برابر حجر شر که از یاران معاویه بود. او نسبت به مادرش همواره نیکى مى کرد و نماز و روزه فراوان انجام مى داد. او هرگز بى وضو نمى ماند و هر وقت وضو مى گرفت، پس از آن حتماً نماز مستحبی هم مى خواند. دعاى او در پیشگاه پروردگار به هدف اجابت مى رسید و نزد همگان به “مستجاب الدعوه” بودن شهره بود.  حجر، مرد هدف و عقیده بود و به مردان حق و فضیلت، عشق مى ورزید. او هنگام مرگ “ابوذر غِفاری” در ربذه، همراه مالک اشتر بر بالین او حاضر شد.