تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

اینجا سرزمین کربلاست...

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۵۸ ب.ظ

روایت است است که چون آدم به زمین فرود آمد حوا را ندید. او در زمین به جستجوی حوا پرداخت و چون به سرزمین کربلا گذشت، اندوهگین شد و سینه اش تنگی گرفت و بدون آنکه برای آن سببی باشد، پایش در همانجا که حسین کشته شده است لغزید و چنان بر زمین خورد که خون از پای او روان شد.

آدم سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: «پروردگارا! آیا از من خطای دیگری سر زد که مرا به سبب آن شکنجه فرمودی؟  من همه زمین را گشتم و در هیچ نقطه آن، چنین گرفتاری برای من پیش نیامد که در این سرزمین.»

خداوند به او وحی فرمود: «که از تو خطایی سرنزده است، ولی اینجا سرزمینی است که پسرت حسین در آن به ستم کشته خواهد شد و خون تو برای اظهار موافقت و هماهنگی او در اینجا روان شد.»

 آدم پرسید: «که خداوندا! آیا حسین پیامبر است؟ بر او وحی آمد که پیامبر نیست ولی نوه ی محمد است.» آدم پرسید: «قاتل او کیست؟» به او وحی شد که قاتل حسین علیه السلام، یزید است که نفرین شده آسمانیان و مردم زمین است.» آدم از جبرئیل پرسید: «من اینک چه کنم؟» فرمود: «ای آدم او را لعنت کن.» آدم چهار بار یزید را لعنت کرد و پس از آن چند گامی که برداشت به عرفات رسید و آنجا حوا را پیدا کرد.

 روایت شده است که چون نوح سوار بر کشتی شد و کشتی او را در همه جای زمین برد و چون به کربلا رسید نزدیک بود کشتی بر گل نشیند و نوح از غرق شدن ترسید. او به بارگاه خداوند عرضه داشت که: «پروردگارا! من همه ی زمین را گشتم و در هیچ جا چنین ترس و بیمی که در این سرزمین مرا گرفت برایم پیش نیامد.» جبرئیل فرود آمد و فرمود: «ای نوح! در این سرزمین حسین که نوه ی محمد خاتم پیامبران است و پسر خاتم الاوصیاء است کشته خواهد شد.» نوح پرسید: «قاتل او کیست؟» فرمود: «قاتل حسین کسی است که نفرین شده ساکنان هفت آسمان و هفت زمین است.»

نوح چهار بار قاتل حسین را لعنت فرمود. در این هنگام کشتی به راه افتاد تا به کوه جودی رسید و در آنجا استقرار یافت.

 

 سلیمان بر تخت خود می نشست و در هوا به حرکت می آمد. روزی از فراز سرزمین کربلا می گذشت باد چنان تخت او را فرو گرفت که تخت سه بار گرد خود گردید و بیم سقوط می رفت. سپس باد آرام گرفت و تخت در کربلا فرود آمد. سلیمان از باد پرسید: «چرا آرام گرفتی؟» گفت اینجا حسین کشته می شود، سلیمان پرسید: «حسین کیست؟» گفت: «نوه ی محمد مختار و پسر علی کرار است». سلیمان پرسید: «قاتل او کیست؟»  گفت: آنکس که نفرین شده ی اهل آسمانها و زمین است و او یزید است. آنگاه سلیمان دستهای خود را بلند کرد و بر یزید لعن نفرین کرد و بر یزید لعن و نفرین کرد و آدمی و پری به نفریان او آمین گفتند. در این هنگام باد به جنبش آمد و بساط سلیمان به پرواز در آمد.

 

روایت شده که عیسی همراه حواریون در سرزمین ها می گذشتند. چون از منطقه کربلا گذر کردند به شیر نیرومند و درهم شکننده ای رسیدند که در راه نشسته و آن را بسته بود. جلو رفت و از شیر نر پرسید: «چرا میان راه نشسته ای و نمی گذاری که ما از آن بگذریم؟» شیر با زبانی گویا گفت: «تا هنگامی که یزید قاتل حسین را لعن و نفرین نکنید راه را برای گذر کردن شما نمی گشایم.» عیسی پرسید: «حسین کیست؟» گفت: «نوه ی محمد پیامبر امی و پسر علی که ولی خداوند است.» عیسی پرسید: «قاتل او کیست؟» گفت: «قاتل او کسی است که نفرین شده و لعنت کرده گرگان و همه درندگان است به ویژه در دهه عاشورا.»

 

گفته اند که ابراهیم در حالی که سوار بر اسبی بود از سرزمین کربلا گذشت. اسب لغزید و ابراهیم بر زمین افتاد و سرش شکافته و خون جاری شد. ابراهیم شروع به آمرزش خواهی کرد و عرضه داشت: «پروردگارا چه خطایی از من سرزد؟» جبرئیل به حضورش آمد و فرمود: «خطایی از تو سر نزده است، ولی اینجا نوه ی خاتم رسولان و پسر خاتم الاوصیا کشته خواهد شد و خون تو برای هماهنگی با خون او در اینجا فروریخت.»

 

ابراهیم پرسید: «ای جبرئیل! قاتل او کسیت؟» گفت: «آن کس که نفرین شده ی همه ی ساکنان آسمان ها و زمین هاست، قلم سرنوشت بدون کسب اجازه از پیشگاه خداوند بر نبشتن لعن او بر لوح پیشی گرفت، خداوند به قلم وحی فرمود که به سبب این لعن و نفرین سزاوار ستایش شدی.» ابراهیم دست های خود را بلند و یزید را لعنت کرد و اسب او هم به صورت گویا آمین گفت.

 


منبع: بحارالانوار، ج44 ص 242و243و244 به نقل از آثار و برکات امام حسین علیه السلام در دنیا

  • ۹۲/۱۱/۰۹
  • احمدرضا کمیلی

امام حسین (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">