ارث تو از امامت، انتظار بود
می دانستم که تو
میراث دار رسولان و دوستان خدایی،
و امروز ،می فهمم ، تو براستی،
همه چیز را به ارث برده ای؛
حتی غربت را!
امروز می فهمم،
که از امامت پدر،
به تو پرده پوشی رسید و
از امامت پدربزرگ،
نا آشنا ماندن حتی میان شیعیان.
امروز می فهمم
که از امامت جوان ترین امام
رنج نزدیکان فریبکار،
و از علی بن موسی الرضا (ع)؛ غربت
و از موسی بن جعفر (ع)،
درد ماندن در زندان غیبت نصیب تو شد.
امروز می
فهمم؛
از عصر صادقین،
حسادت کوته فکران و ناشکری مردم برای تو ماند.
و ما آقا جان!
ماییم کوفیانی که نامه هایمان را پر از امضای «بیا» کرده ایم و دست بر دست گذاشتیم تا دشمنان دوره ات کنند؛ همچون حسین (ع).
و ما، بی معاویه به سوی طلا و نقره ی دنیا دویدیم؛ تا نصیب تو بی یاوری باشد؛ همچون حسن (ع).
می دانستم که تو
میراث دار رسولان و دوستان خدایی،
و امروز،می فهمم،تو براستی،
فرزند صبر و غیرت و شجاعتی.
میراث دار اسطوره ها.
کاش روزی می فهمیدیم
بار سنگین و سخت امامت جهان را
به دوش توانای چه کسی سپرده ایم؛
آن وقت
کفش آهنین می پوشیدیم و
نمی نشستیم تا بیابیم:
مولای منتظرمان را!