تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۳۸ مطلب با موضوع «مهدویت و آخرالزمان» ثبت شده است

۹۰ برکت در دعا برای فرج امام زمان (عج)

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ب.ظ

 

آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگی‌هایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان می‌کند و ما هم به جهت این که کتاب مکیال المکارم به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده و کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل می‌کنیم.

 

دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:

 

۱ اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده‌اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

 ۲ این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

 ۳ اظهار محبت قلبی است.

 ۴ نشانه انتظار است.

 ۵- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.

منجی جهان (قسمت سوم)

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱ ق.ظ

برای تو همین بس بود که خود را از تیغ دشمنان نجات دهی. نجات جان تو برابر بود با نجات جان نسل ها، سالها، انسانها... . این  فقط تو نبودی که می گفتی «عمو جان کنار برو من برای نماز خواندن بر پدرم از تو شایسته ترم...» این صدا انعکاس سالها پیش بینی و قرن ها انتظار بود.

 روزهای اول، برای رفتنت دست دست کردی... اگر یکباره ترکمان می کردی آنچنان سرگردان می شدیم که هیچ وقت سر رشته هدایت را نمی یافتیم.

برای مردم نامه می نوشتی و می گفتی... نترسی اگر سر بلند کردی و مرا ندیدی... من می بینمت...

ودر نهایت... رفتی... وقتی می خواستی بروی، هیچ کس پشت سرت آب نریخت...

سالها گذشت تا تنها عده ای فهمیدند نگین انگشترشان گم شده...

سالها گذشت تا اندکی خردمند فهمیدند گم شده، خودشانند، در این بیابان دنیا...

تشرفات: خیرم را بگو

پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ

شب چهارشنبه شده بود و سید مهدی عباباف باید به وعده اش عمل می کرد. او مثل همیشه غسل کرد و بعد هم بقچه ای از نان خشک و کمی ماست برداشت و راهی مسجد سهله شد. اما این بار او تنها نبود. در راه چند نفر از دوستانش هم به او ملحق شده بودند و با هم راهی کوفه شدند.

***

سید به عادت همیشه در حالی که ذکر می گفت، گیوه هایش را زیر بغلش زده بود و به حرمت مسجد پا برهنه و سر به زیر راه می رفت. سید نجفی آن شب حال عجیبی داشت.

لحظاتی گذشت، بالاخره آنها وارد مسجد شدند. نور و روشنی خیره کننده ای فضای مسجد را پر کرده بود و همه متوجه آن نور شده بودند که یکی از جمع گفت: یعنی چه کسی این وقت شب چراغ روشن کرده؟

فتنه‌ های بحران‌ ساز آخرالزّمان

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

 فتنه را در لغت، امتحان و آزمودن معنا کرده‌اند.1 این واژه معمولاً درباره آن دسته از امتحاناتی به کار برده می‌شود که با تلخی و سختی همراه است.2  در «قرآن کریم»، این واژه برای همین معنا،3 بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،4 شرک و کفر،5 افتادن در معاصی و نفاق،6 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،7 گمراهی،8 کشتار و اسارت،9 تفرقه و اختلاف میان مردم10 و ... به کار رفته است.

حضرت علی(ع)، منشأ فتنه‌ها را چنین بیان نموده‌اند:

«همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروی از هوای نفس و آرزوی طولانی، امّا پیروی از هوای نفس از حق باز می‏دارد و امّا آرزوی دراز، آخرت را در طاق نسیان می‏نهد. همانا دنیا، پشت‌کنان، کوچ کرده و می‏رود و آخرت، کوچ کرده و به سوی ما می‏آید و هر کدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ زیرا امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست و همان فتنه‏ ها و آشوب‏ ها از هواپرستی آغاز می‏شود و از احکام بدعت و خود پرداخته، شروع می‏گردد. در این احکام خود پرداخته با خدا مخالفت می‏شود و مردانی در عهده‌دار شدن آنها، به جای مردانی دیگر می‏نشینند.

منجی جهان (قسمت دوم)

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ

زن ساعتی پیش از خوشحالی نمی دانست چه کند و حالا از فرط دلتنگی. پسر زیبا و تازه متولد شده اش را دیده بود که بر دست های فرشتگان تا دل آسمان بالا برده می شد. بی تاب و قرار هر روز، با چشمی اشکبار به آسمان می نگریست و در دل دیدار دوباره نوزاد را داشت. روز ها از پس هم آمدند و  رفتند تا چهل روز. به یاد می آورد چگونه در اولین لحظه تولد نوزاد عطسه ای کرد و بعد.... حمد خدا و شهادتین بود که بر لبانش جاری شد.  نمی توانست باور بیاورد.

در میان دست های پدر که قرار گرفت لب های کوچکش را به سلام گشود و در آغوش اش جای گرفت. آیات قرآن چون در و مروارید از دهانش بیرون می زد. زن این همه را به یاد می آورد، آه می کشید و چشم در دل آسمان لحظه دیدار دوباره را انتظار می کشید... به یاد دستهای کوچک و لطیفش افتاد که با ظرافت تمام در کف آن نوشته بود... « جاء الحق و زهق الباطل» و دل نرجس لرزیده بود. انگار ساعات انتظار به درازا کشیده بود دلش می خواست زمان بدود و زودتر کودک شیرینش را در آغوش مهر بفشارد. وعده ی مردش را بیاد آورد که « خموش! تنها از آغوش تو شیر حیات می نوشد»

اصحاب کهف در رکاب قائم، علیه‏ السلام

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ

ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا (1)

اى رسول ما تو پندارى که قصه اصحاب کهف و رقیم در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهاى ما واقعه عجیبى است.


هنگامى که سالهاى زیادى از عروج پسر مریم، علیه السلام، مى‏ گذشت و هنوز جهان متبرک به قدوم مبارک پیامبر اسلام، صلى‏ الله‏ علیه‏ وآله، نشده بود، در عهد دقیانوس، در میان جامعه پرفتنه و اجتماع عصیانگر که دستورات پیامبر خدا را فراموش کرده و از دین خدا رویگردان شده و سر بر آستان بتها فرود مى‏ آوردند.  جوانانى در خفا ایمان خود را حفظ کردند و با تحمل سختیها و مشکلات فراوان بر عهدى که با خالق یکتا بسته بودند وفادار ماندند و از شربت لطف الهى سیراب گشتند. امام صادق، علیه‏السلام، در شرح حال ایشان درآن زمان مى‏ فرماید: «اصحاب کهف ایمان خود را از مردم (مشرکان) کتمان مى ‏کردند و ظاهرا در کفرورزى با آنها همسویى مى‏ نمودند و این کار براى آنها بسیار دشوار بود. (2) »

منجی جهان (قسمت اول)

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۱ ب.ظ

تولد بود. ولی همه جا تاریک بود. نه چراغی نه شمعی و نه شیرینی! هیچ کس نمی دانست او حقیقتا کیست. تنها از لبخند مادرش می شد فهمید که تولد نوزادی است، نورانی.  مادرش ... بانویی از تبار پاکان، یک اسیر رومی. نواده ای از حواریون!اسیری که آزاد شد بدست عالی ترین مرد زمانه اش!

مرد به غلامش گفت برو و بخر به هر قیمتی که شد؛ که ارزش او را با درهم و دینار نمی توان  اندازه گرفت. این کیسه را بگیر بیش از این نمی خواهند از تو. غلام رفت و همان شد که مرد گفته بود. او را خرید... زن منتظرش بود! بهترین کنیز و والاترین بانو! بانو می دانست او کیست! خوابش را دیده بود... آنچنان عاشق شده بود که خواب و خوراک نداشت!

اینک آخرالزمان: رباخواری، مجاز می شود

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که وقتی مثلاً در مناطق بالای شهرتان، خصوصاً در شهر های بزرگ، در حال تردد هستید، احساس قدم زدن در بهشت بهتان دست داده باشد و وقتی کمی آن طرف تر درست در همان شهر، در مناطق جنوبی تر و پایین آن شهر راه می روید، از شدت تنفس در دود و دم و دیدن فقرا و معتادین و ... حالتان بد شده باشد؟

به نظرتان این همه تبعیض و دودستگی و تفاوت میان فقیر و غنی از کجا آب می خورد؟

از این موضوع زیاد تعجب نکنید، این از اقتضائات زمانه ی ما، یعنی روزهای آخر الزمان است. رواج کارهایی مانند ربا، رشوه و بهره های بی حد و اندازه و ... که از گناهان کبیره اند، از علل عمده ی این تفاوت هاست.

تشرفات: این همان حدیث دیدار است...

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۵۱ ق.ظ

حسن حلّی با دست به گردن اسب زد و اسب شیهه ای کشید. زیر لب صلوات می فرستاد. تا چشم کار می کرد ظلمت شب بود و کرشمه ی ماه. آهی کشید و با خودش فکر کرد زیبایی حرم ارباب را ماه هم ندارد... دیگر چیزی نمانده بود به مزار ارباب تشنه لبش برسد. لبخندی زد و با پایش به بدن اسب فشاری آورد.

کمی که گذشت مردی از اعراب با او همسفر شد. علامه حلّی که خوشحال شده بود برای این مسیر همراهی پیدا کرده سوالاتش را از او پرسید.

چند ساعتی که گذشت دیگر شکی برایش نماند که مرد علامه ی دهر است! هر چه او می پرسید او می دانست. حتی سوالات حل نشده ی او را پاسخ می داد.

آدمی دلش پاک باشد، کافی است؟

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ

بر سر نظام حقیقی فراخوانی چه آمده است؟

ایادی شیطان، واسپس ارسال انبیاء و انزال کتب آسمانی، در اوّلین فرصت مناسب، در ارکان اصلی نظام ارتباط‌گیری مؤمنان، دخل و تصرّف کردند. مناسبت‌ها را به هم ریختند، آداب و مناسک و شیوه انجام عبادات را دگرگون کردند. اذکار را جابه‌جا و در تعداد آنها تصرّف کردند و بدین ترتیب، مجال ارتباط حقیقی را از مسلمانان و مؤمنان گرفتند. هیچ کس به اندازه یهود، از سرّ این عمل آگاه نبود؛ زیرا خود با تمامی آداب و مناسک و شیوه‌های ارتباط‌گیری با نیروهای ماورایی آشنایی داشت.

مسلمانان به سادگی از کنار وقایعی که موجب دخل و تصرّف در سیره و سنّت پیامبر اکرم(ص) شد و بسیاری از صورت‌های اعمال و آداب مذهبی را در هم ریخته است، می‌گذرند؛ در حالی که بخش مهمّی از آداب و سنن عبادی متوجّه ارتباط‌گیری با منبع فیض الهی و نسبت یافتن با اولیا و جنود رحمانی بوده و تغییرات اتّفاق افتاده در ارکان پنج‌گانه، مجال دست‌یابی به تمامیّت اهداف مترتّب بر دستورات عبادی را از مؤمنان اخذ و آن را بی‌اثر می‌سازد.

تشرفات: نماز جماعت پشت سر امام زمان (عج)

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ق.ظ

نزدیک نماز صبح بود. خادم حرم چشمان خواب آلودش را با پشت انگشتانش مالید و وضویی گرفت و برای گفتن اذان سوی حرم رفت. نسیم خنکی در حیاط حرم حضرت عسکری(ع)، صورت خادم را نوازش می داد.  پیرمرد با پشت خمیده یکی یکی پله های پشت بام را پشت سر گذاشت و بعد هم با دستان پینه بسته اش قفل های آهنی در را با کلید باز کرد و وارد بام شد. نگاه خادم به جمال کسانی روشن شده بود که بدون باز کردن قفل در بام در آنجا نشسته بودند. خادم از ترس، صدای تپش قلبش را می شنید. او با عرقچینی که دور گردنش انداخته بود، عرق پیشانی اش را پاک کرد و چند قدمی جلو رفت. هفت نفر از سادات کنار هم نشسته بودند و مردی مانند امام جماعت در جلو، مقابلشان نشسته بود و مشغول سخن گفتن با آنها بود.

مُهر مِهر: از امام زمان(ع) به شیخ مفید

پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ

امام زمان

این نامه ای است از سوی بنده خدا و آن کسی که پیوسته در راه او در حرکت است و هیچ گاه از مسیر حقّ منحرف نمی شود به کسی که از حقّ الهام می گیرد [شیخ مفید(ره)] و خود دلیل و راهنمای حقّ است.

به نام خداوند بخشاینده مهربان.

سلام و درود ما بر تو که یار و یاور حق هستی و پیوسته مردم را به راستی و پیروی از کلمه صدق (شاید منظور حضرت از کلمه صدق، توحید و یا پیروی از قرآن کریم و امامت اهل بیت باشد) راهنمایی و دعوت می نمایی. ما در مورد نعمت وجود و توفیقات تو، پروردگار یکتا را که خداوند ما و پدران ماست، سپاسگزاریم و حمد و ثنای خود را نسبت به ذات پاکش عرضه می داریم و از پیشگاه مقدّسش مسئلت می داریم که بر پیامبر و سیّد و مولای ما که خاتم پیامبران است و بر خاندان پاک و مطهر او درود فرستد.