شوق دیدار آخرین امام
امیرالمؤمنین (ع) زمانی که از حضرت مهدی (ارواحنا له الفداء) سخن می گفتند، چنان شوقی برای دیدار آن حضرت داشتند که به سینه ی خود اشاره کردند و گفتند: آه!
هر چه مفسر بود تعبیرش آن بود که این آتش شوق، سینه ی امیر را می سوزاند!
اکنون! ما به عنوان شیعیان امیرالمؤمنین (ع) چگونه می شود در شور دیدار نباشیم؟
این آرزو تا جایی پیش رفته است که «آرزوی دیدار» از وظایف یک منتظر واقعی به شمار رفته است. البته به نظر می رسد لازم به ذکر نبود! چرا که کدام منتظری است که از دیدار محبوبش بگریزد؟ چیزی که در این بیان قابل ذکر است آن است که هر چند آرزوی دیدار در همه ی منتظران واقعی وجود دارد، اما اصرار بر دیدار آن حضرت و محور قرار دادن این آرزو، در نزد ائمه ی معصومین (ع) پذیرفته نیست.
برای اثبات این نظر در مکیال المکارم احادیثی نقل شده است:
احمد بن ابراهیم از شیعیان امام حسن عسکری (ع) نقل می کند که: به محمد بن عثمان (نایب دوم) از اشتیاقم به حضرت صاحب الزمان (عج) گفتم. فرمود:
آیا دوست داری او راببینی؟
گفتم: آری.
فرمود:
خداوند پاداش شوق تو را عنایت می کند و دیدن رویش را به آسانی و عافیت به تو روزی خواهد کرد. ای احمد! التماس نکن که او را ببینی، زیرا که او در ایام غیبت است. درخواست نکن که با او همنشین شوی که این از تصمیمات خداوند است و باید در برابر آن تسلیم باشی. ولی با زیارت به سوی او توجه کن.» (1)
از آنجایی که در این حدیث آمده است: «خداوند پاداش شوق تو را عنایت خواهد کرد...» معلوم می شود که شوق برای دیدار آن حضرت اجر دارد.
منظور از آنکه دیدار او ممکن نیست آن است که مانند امامان دیگر، ارتباط با او میسر نمی شود.
حال! سوال اینجاست که اگر نتوانستیم با شوقی که در دل داریم امام را ببینیم چه می شود؟
در این رابطه روایت جالبی را برای شما نقل می کنیم.
فردی برای کاری به سفر رفت. در میانه ی راه بیمار شد و این خبر به گوش امام باقر (ع) رسید. امام باقر (ع) دوایی برای او فرستاد و او شفا یافت. وقتی مرد بهبود یافت عزم دیدار امام را کرد. به سوی او رفت و وقتی او را دید به شدت گریست و ناله کرد که راهش بسیار دور است و در این شهر غریب، اما چه کند که دلش طاقت دوری ندارد و شوق دیدار او را خواهد کشت.
امام باقر (ع) در پاسخ او جملاتی دل نشین فرمودند و غربت او را مانند غربت جدش حسین (ع) دانستند. در ادامه، قسمتی از سخنان امام باقر (ع) را می آوریم و تاویل را به شما وامی گذاریم:
«... و اما دوری راه که یاد کردی البته مؤمن در این دنیا غریب و در میان این مردم نگونسار است تا از این خانه ی دنیا به زحمت بیرون برود. و اما آنچه متذکر شدی از علاقه مندی به نزدیک بودن به ما و ملاقات ما و اینکه نمی توانی این کا را انجام دهی؛ پس خداوند می داند در دلت چیست و پاداش تو بر عهده ی اوست.» (2)
(3)
پی نوشت:
1.بحارالانوار، ج 102، ص 97
2.بحارالانوار، ج 101، ص 120
3.مکیال المکارم، صص 230- 232