تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

امام علی (ع) در قرآن: نخستین مسلمان

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۱۵ ق.ظ

دکتر سعید جلیلی

سعی کنید فضای زیر را در نظر خودتان مجسم کنید: روزگاری را تصور کنید که در خانه ی کعبه، تا جا داشت، ردیف به ردیف بتهای بزرگ هر قبیله ای چیده شده بود. روزگاری که مردم در هنگام عبادت خدایانشان ، دور کعبه دست می زدند و سوت می کشیدند و هلهله می کردند. (1) در چنین زمانی، سه نفر: یک مرد جوان، یک پسر نوجوان و یک زن میانسال، در مقابل خانه ی کعبه، بی آنکه توجهی به دور و اطرافشان کنند، به سجده می افتادند و به رکوع می رفتند.

روزگاری که تجسم کردید، چند روز پس از بعثت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اتفاق افتاد. البته با این تفاوت که وقتی این سه نفر، به نماز می ایستادند، جاهلان آن عصر، دورشان می ایستادند و سوت می زدند تا حواسشان را پرت کنند. (2)

 

نخستین کسانی که به حضرت محمد (ص) ایمان آوردند، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بودند. کسانی که نخستین بار، پس از سالها جاهلیت مردم زمان، در مقابل خدای کعبه، کرنش کردند و رسم بندگی را به جای آوردند.

در قرآن نیز، به این سه نفر، اشاره شده است: «وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ» (3) (و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوع ‏کنندگان رکوع کنید.)

 

در تفسیر این آیه، به روایتی از عباس، مفسر بزرگ قرآن و عموی گرامی حضرت رسول (ص)، اشاره شده است:

یحیى بن عفیف کندى از پدرش و او از جدش نقل مى ‏کند که گفت: «به مکه درآمدم تا براى خانواده‏ام لباس و عطر تهیه کنم پس نزد عباس بن عبد المطلب رفتم و او مرد تاجرى بود، نزد او نشسته بودم و به کعبه نگاه مى ‏کردم و آفتاب در آسمان بالا آمده بود، ناگهان جوانى آمد و نگاهى به آسمان کرد سپس رو به کعبه ایستاد. اندکى نگذشت تا اینکه پسر بچه‏ اى آمد و در طرف راست او ایستاد و  اندکى نگذشت زنى آمد و در پشت سر آنها ایستاد. پس آن جوان رکوع کرد و آن پسر بچه و آن زن نیز رکوع کردند. پس آن جوان بلند شد؛ آنان هم بلند شدند. پس آن جوان سجده کرد و آن پسر بچه و زن نیز سجده کردند.

 

به عباس گفتم: اى عباس! کار بزرگى است. عباس گفت: آرى کار بزرگى است. آیا این جوان را مى ‏شناسى؟ گفتم: نه. گفت: این محمد بن عبد اللّه بن عبد المطلب (ع) پسر برادر من است. آیا این پسر بچه را مى ‏شناسى؟ گفتم: نه. گفت: او علىّ بن ابى طالب (ع) است. او نیز پسر برادر من است. آیا این زن را مى ‏شناسى؟ گفتم: نه. گفت: او خدیجه دختر خویلد همسر اوست.

 

این پسر برادرم خبر مى ‏دهد که پروردگار او، پروردگار آسمانها و زمین است و اوست که وى را به این دینى که بر آن است فرمان داده. به خدا سوگند در روى زمین جز این سه نفر، بر این دین نیستند.» (4)

 


پی نوشت:

1. مجلسی، محمد باقر، احتجاجات ( ترجمه جلد 9 بحار الأنوار)، ج‏1، ص: 59؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5، تولید موسسه نور

2. همان.

3. بقره: 43

4. حسکانی، سیماى امام على علیه السلام در قرآن / ترجمه شواهد التنزیل، ص: 47؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث، همان.

  • ۹۲/۰۴/۳۰
  • احمدرضا کمیلی

امام علی (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">