تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« (فَإِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ )»

تـــــقــوای دل

« در هر مرتبه هستید،تقوا داشته باشید.آگاه باشید که فقر نوعی بلا است و سخت تر از تنگ دستی بیماری تن و سخت تر از بیماری تن بیماری قلب است . آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.
(نهج البلاغه؛حکمت 388)»

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۶۲ مطلب با موضوع «گلستان معرفت» ثبت شده است

تا کِی شکست، خُرد شدن، بغض، انتظار؟

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۱۴ ب.ظ
    

  مثل همیشه، هیچ به روی خودت نیار!

  این بار هم نیامده بودی ســـــــــــر قرار

 

  گفتی: «اگر که عاشقمی، کو نشانه ات؟»

  من عاشقم، نشان به همین قلب بیقــــرار

 

  حرف دلم عصــــــاره ی این چند واژه است:

  تا کِی شکست، خُرد شدن، بغض، انتظار؟

 

  تقــــــــــویم ها نبود تو را ناله می کنند

  در سال های ساکت و بی روح و مرگبار

خوابی که امام حسین(ع) در عقبه دید ...

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۱۰ ب.ظ

این منزل «عقبه» و «عقبة البطن» نامیده شده است. امام در روز جمعه بیست و پنجم ماه ذی حجة الحرام در این منزل بار نهادند. کسی که مسیر مکه را طی می کند، قبل از قاع به این منزل می رسد. بنابراین , عقبه منزلی در مسیر حج است.(1) آب اینجا، از « بنی عکرمه» از « بکر بن وائل» است.(2)

روایتی با سند بسیار قوی از ابن قولویه است که وقتی امام از « عقبه البطن» بالا آمدند، به یاران فرمودند: « خود را کشته می بینم». گفتند: « آن چگونه است یا اباعبدالله؟» فرمود:« رویایی دیده ام». پرسیدند: « آن چیست؟» فرمود: « سگانی را دیدم که مرا گاز می گرفتند، شدیدترین آن ها بر من سگی بود که به برص و پیسی مبتلا بود» (3)

امام روز پنج شنبه، بیست و چهارم ذی حجة الحرام در القاع فرود آمدند. (1) بعد از « عقبه» «قاع» منزلی به طرف مکه مکرمه است.(2) در کتب لغت « بطن» به دشتی وسیع یا دشتی که دره ها، نهرها، برکه ها و گذرگاه ها داشته باشد گفته می شود.(3) در این وادی بطون فراوانی قرار دارد. از جمله «بطن عنان» ، « بطن ظبی» که زمینی از آن کلب بوده است، « بطن رمّه» و « بطن عقبه» که اسمی برای یک وادی است که در آن قریه هایی چون عقبه قرار گرفته است. « قاع» اولین منزل آن بطن است.(4) اینجا پیری از « بنی عکرمه» به نام « عروه بن لوذان» امام را از این سفر بر حذر داشت. امام فرمود: « بر من امر پوشیده نیست. به خدا قسم اینها مرا دعوت کرده اند تا این که قلبم را از سینه به در آورند. هنگامی که دست به چنین کار زنند خداوند کسانی را بر آن ها مسلط کند که آن ها را خوار سازد و ذلیل ترین فرقه و امت ها گرداند.» (5) پس از آن جا گذشتند و حرکت را ادامه دادند.

از شما هر که قصد بازگشت دارد، برگردد...

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ق.ظ

زباله منزلی در راه بین مکه و کوفه است.(1) اسنجا بین « واقصه» و « ثعلبیه» قرار گرفته که  دو برکه در آن جا قرار دارد.(2) کاروان در روز چهارشنبه، بیست و سوم ذی الحجه الحرام در آن جا بار نهاده اند.

در «زباله» امام از شهادت « عبدالله بن یقطر» باخبر شدند. پس از آن امام در بین جمع حضور یافت و نوشته ای را قرائت فرمود:

 « به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بعد، خبر فاجعه آمیز شهادت مسلم بن عقیل، هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسیده است، البته شیعیانمان ما را خوار و ذلیل ساخته اند. پس از شما هر که قصد بازگشت دارد، بدون هیچ مانعی برگردد که بر گردن او هیچ نیست». (3) بعد از این سخن امام، مردم دسته دسته از راست و چپ ایشان متفرق شدند. تنها کسانی که از مدینه با آن حضرت همراه شده بودند با گروهی کمی از کسانی که بین راه به امام ملحق شده بودند برای یاری امام باقی ماندند. (4) آن شب را امام در آنجا اقامت گزیدند و سحرگاه به یاران امر فرمودند که هرچه بخواهند آب بنوشند و از آن بردارند. (5) «دینوری» می گوید: « همراه امام نماندند مگر خواص ایشان» (6) و در مروج الذهب آمده است: « پانصد نفر سواره و صد نفر پیاده، همه همراه امام بودند، بعد از این خبر جز عده کمی با امام نماندند.» (7) ناگفته نماند که این اولین باری است که امام (ع) دم از انصراف می زند و تنها جایی است که امام از روی نوشته مطلبی را برای مردم قرائت می کنند. آیا این گونه برخورد حضرت گویای نهایت انزجار از امت نابخرد نیست؟!

روزی که هر گروهی را به امامش فرا می خوانیم...

پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ

امام (ع) روز سه شنبه، بیست و دوم ذی حجه الحرام به این محل رسیدند.شخصی به نام «ثعلبیه» از قبیله « بنی اسد» اینجا چشمه ای را حفر کرده بود که پس از آن، کاروانیان راه کوفه به مکه در کنار این چشمه اقامت می کردند. در مراصد آمده که در اینجا قریه ای بوده که خراب شده ولی شناخته شده است.(1) در این محل شخصی خدمت امام رسیده و از تفسیر آیه « یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ (2) روزی که هر گروهی را به امامش فرا می خوانیم» پرسیدند. امام فرمود: به امامی که (دیگران را) به هدایت می خواند، گروهی پاسخ می دهند، و به امام و رهبری که ( مردم را) به گمراهی دعوت می کند، نیز عده ای پاسخ می گویند، آنها در بهشت اند و اینها در آتش. به همین سبب خداوند فرمود: « فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ» (3) گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند

پس از این خیری در حیات نیست...

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ

امام روز دوشنبه،بیست و یکم ذی حجة الحرام در این منزل فرود آمدند.اینجا شن زاری بین ثعلبیة و خزیمیة و در مسیر حاجیان کوفه به مکه قرار گرفته  است.(1)

در این محل بود که امام نزدیکی خیمه  « زهیر بن قین بجلی » خیمه خود را برافراشتند .پس از آن امام او را به راه حق دعوت کردند و او به سوی امام راه یافت . در«زرود» نیز خبر شهادت جناب «مسلم بن عقیل» و «هانی بن عروه» به امام رسید . پس از آن ، امام این آیه را تلاوت می فرمود : « انا لله و انا الیه راجعون» ؛ و از خداوند برای  مسلم  درخواست مغفرت می کرد.

امام سخت گریست و هاشمیان و زن ها نیز گریستند . دو نفر از همراهان امام به نام های «عبدالله بن سلیم اسدی» و «منذر بن مشعل اسدی» امام را سوگند دادند که به کوفه نرود ؛ چرا که در آنجا یاوری ندارند .دربرابر این درخواست ، آل عقیل از امام خواستند برای انتقام برادرشان (به سوی کوفه) حرکت کنند .امام فرمود :«عزیزان پس از این خیری در حیات نیست».

پس کیست بر شهدا بعد از این زمان بگرید...

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ

محلی است که به « خزیمیة بن خازم» نسبت داده شده، در حالی که حاجیان شهر کوفه از این محل عبور می کرده اند. امام و یاران یک روز و یک شب در این محل اقامت کردند. بنابراین، امام روز و شب شنبه،نوزدهم ذی حجه الحرام را در این محل گذراندند. هنگام صبح حضرت زینب(س) به خدمت امام آمد و عرضه داشت: « ای برادر، از هاتفی بشنیدم که اینگونه می سرود:

الا یا عین فاحتفلی بجهدی

و من یبکی علی الشهداء بعدی

علی قوم تسوقهم المنایا

بمقدار الی انجاز وعدی

آگاه باشید، ای چشم ها! با تمام تلاش خود پر شوید، پس کیست بر شهدا بعد از این زمان بگرید؟ شهدا آن گروهی هستند که به سوی مرگ در حال رفتن اند، به اندازه ای که به وعده ام وفا کرده باشم بیش نیست».

امام در پاسخ فرمودند:« یا اختاه، کل الذی قضی فهو کائن ای خواهرم، هرچه قضای الهی باشد، همان به انجام می رسد.»

کاروان عشق: منزل نهم؛اجفر

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۷ ب.ظ

پنج شنبه هفدهم ذی حجه کاروان حسین(ع) در «اجفُر» بار به زمین نهاد. در قاموس آمده اینجا مکانی بین «فید» و «خزیمیه» است.(1) در این محل آب به سوی محل سکونت عرب در جریان بود. درباره ملاقات امام با « عبدالله بن مطیع عدوی» در تاریخ اختلاف است.

در لسان المورخین آورده اند اینجا بین «عبدالله بن ابی مطیع» و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دیداری بود ولی پیش از این آمد که در راه مکه و مدینه یا نزدیک به مکه ملاقاتی صورت گرفته است. طبری و محدث قمی در «نفس المهموم» محل ملاقات را اینجا دانسته اند. شاید هم «عبدالله بن مطیع» غیر از «عبدالله بن ابی مطیع» باشد. (2) «عبدالله» چون در این محل امام را زیارت کرد و از سفر امام به عراق اطلاع یافت حضرت را به خدا و حرمت اسلام قسم داد که از این سفر صرف نظر کند. هنوز از امام پاسخی نگرفته بود که بار دیگر امام را به حرمت قریش و عرب قسم داد که از این سفر دست بر دارد. سپس دلیل اصرار خود را این گونه بیان داشت: « اگر از بنی امیه آن چه در دست دارند، طلب کنی به خدا سوگند تو را می کشند و اگر چنین شد بعد از شما هیچ کس حرمتی نخواهد داشت.» امام درخواست او را نادیده گرفت و به حرکت خود ادامه داد. (3)

کاروان عشق: منزل هشتم؛فید

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۱ ب.ظ

 روز چهارشنبه؛ شانزدهم ذی حجه، امام (ع) به «فَید» آمدند.

آنجا شهری در نیمه راه مکه به کوفه بود که در وسط آن، قلعه ای با در آهنین قرار داشت که دور تا دور آن را دیوار فرا گرفته بود.اگر کاروانیان باری سنگین همراه می داشتند آن را در آن جا به امانت می نهادند تا حین بازگشت آن را باز پس گیرند.

مردم آنجا، آذوقه حیوانات در طول سال را تهیه می کردند تا به حاجیان بفروشند. (1)

کاروان عشق: منزل هفتم؛حاجر

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ

روز سه شنبه، پانزدهم ذیحجه، امام در این منزل بار نهادند. اینجا منزلی بود که اهل بصره برای سفر به حج در آن سکنی می گزیدند. در این مکان بود که امام پاسخ نامه « مسلم بن عقیل» را خطاب به مردم کوفه توسط«قیس بن مسهر صیداوی» و برادر رضاعی شان «عبدالله یقطر» به کوفه فرستاد.(1)  متن نامه امام چنین است:

«به نام خداوند بخشنده مهربان، از حسین بن علی به برادران مسلمان و مومنش. سلام بر شما، پس من سپاس خدای را که جز او پروردگاری نیست به شما می رسانم. اما بعد، نامه مسلم بن عقیل به من رسید در حالی که مرا به خوش فکری شما مطلع ساخت و این که شما گرد او مبنای یاری ما و دریافت حق ما، اجتماع کرده اید. از خداوند می خواهم که برما خوش بخواهد و شما را به پاداش بزرگی نائل آرد. من به سوی شما از مکه روز سه شنبه، هشتم ذی حجه، روز ترویه ... رهسپار شده ام.هنگامی که فرستاده من به شما رسید به سوی او در امر حکومت بشتابید و در این امر جدّیت داشته باشید. من همین روز ها به (محل) شما فرود خواهم آمد و درود و رحمت خدا بر شما باد.» (۲)

دو سفیر امام ( قیس و عبدالله یقطر) در قادسیه توسط «حصین بن نمیر» دستگیر شدند.

کاروان عشق: منزل ششم؛ذات عرق

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ

یکی از میقات های حجاج بیت الله الحرام، مرز بین «نجد» و «تهامه» است که آن را «ذات عرق» نامیده اند.

۱- امام و یارانشان در رو دوشنبه، چهاردهم ذیحجة در این محل فرود آمدند. علامه مجلسی از تاریخ الریاشی نقل کرد است:

«راوی گفت من حج بجای آورده بودم و یاران را رها کرده بودم... تا این که به خیمه هایی برافراشته رسیدم. در این هنگام سوال کردم: این سراپرده ها از آن کیست؟ گفتند: از آن حسین. گفتم: پسر علی و فاطمه؟ گفتند: آری. گفتم در کدام یک از این سراپرده ها هستند؟ آن را به من نشان دادند. جلو رفتم تا این که ناگاه حسین را در حال تکیه بر خیمه دیدم که مشغول مطالعه نوشته ای بود. سلام کردم و جواب داد. سپس گفتم: پدر و مادرم فدای شما، چرا در این بیابان خشک فرود آمدی که در آن زراعت و خویشی نیست؟ فرمود:« اینها نامه های اهل کوفه است در حالی که آنان قاتل من هستند. اگر چنین کنند ... و هتک حرمات الهی کنند کسی بر آنها برانگیخته خواهد شد که آن ها را می کشد.» (2)

کاروان عشق: منزل پنجم؛وادی صفراء

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ


امام روز یکشنبه، سیزدهم ماه ذی حجه الحرام به این وادی (صفرا) رسید.

 ۱ - این وادی در ناحیه مدینه و دارای درختان خرمای فراوان و زارعت است. اینجا در مسیر حجاج بیت الله الحرام قرار گرفته، چشمه سارها و جویبارها در آن جریان دارد.

در این محل « مُجَمَّع بن زیاد»  و « عَبّاد بن مهاجر» (۲) همراه عده ای از اهالی مدینه (۳) به امام ملحق شدند و تا کربلا امام و یاران را همراهی کردند تا این که به شهادت رسیدند. (4)